مناسبتها

آفتاب عفت

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSZp-uMyNLSYPkVi6SefQrkhuZOny_OWoL5j6vYoCSzKGJ_eGS9 انسان موجودي متفكر در چرخه هستي است كه نظام فكري متناسب با اهداف آفرينش و جهان بيني خود دارد و رفتارها و ديدگاه هاي او برگرفته از نوع نگرش اوست.
قانون گذار الهي جهت ايجاد جامعه سالم انساني و هماهنگي با نظام هستي شاخصه هايي را براي رفتارها و روحيات بشر بيان كرده، آنها را به سوي مولفه ها دعوت مي كند. حيا، پاكدامني، حفظ حدود و حريم ها و ديگر رفتارهاي تعريف شده انساني از جمله شاخصه هايي هستند
كه مي توان در زنان نمونه اي مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و دختر بزرگوار آن بانو حضرت زينب كبري سلام الله عليها مشاهده نمود كه در نوشتار حاضر به بيان آنها مي پردازيم.

در ابتدا براي روشن شدن بحث به طور خلاصه به بيان هرم هندسي عفاف مي پردازيم.

سطح اول حيا است. در رواياتي به عبارت “سبب العفه الحيا”[۱] بر مي خوريم كه ريشه عفت در حيا است. حيا موجب جمع و نظام بخشي خصال ايماني مي شود.

سطح دوم عفاف است. اين سطح با استفاده از روايت “سبب العفه الحيا”مي توان برداشت كرد.  سايه عقل را بر شهوات خود مي اندازد واز لجام گسيختگي شهوت ها جلوگيري مي كنند، اين امر اكتسابي است وبايد با مراقبت و تمرين بدست آيد.

سطح سوم هرم را صيانت تشكيل مي دهد.  از صيانت به تعبير حفظ حريم هم ياد مي شود.در روايت آمده است”ثمرالعفه الصيانه” محصول و برآيند عفت صيانت است.

سطح چهارم هرم را قناعت تشكيل مي دهد كه روايات آن را ثمره عفت ذكر كردند. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:”ثمره العفه القناعه”[۲]  معني:   قناعت بر آيند و محصول عفت است و راس هرم را حجاب تشكيل مي دهد. اين مرحله وقتي به معناي حقيقي ومطلوب مي رسد كه مراحل پيشين آن ايجاد شده باشد. پس چنين جامعه اي هرگز با هجوم هاي فرهنگي آن سوي مرزها ويا القائات و توجيهات دشمنان داخلي لرزان نخواهد شد و از اين ارزش و باور گرانقدر خويش دست بر نخواهد داشت.

نكته قابل توجه، ارتباط ژرف وتنگاتنگ اين مقوله ها با يكديگراست به گونه اي كه قابل تفكيك نيستند  و جداسازي هريك از اين حلقه ها  موجب  گسست از مباني و اصول مي شود.

مفهوم شناسي واژه ها

عفت(عفاف): در اصطلاح، حالتي نفساني دروني است كه از چيرگي شهوت بر افراد جلوگيري مي كند. راغب اصفهاني مي نويسد:”العفه حصول حاه للنفس تمنعها عن عليه الشهوه.۳″  اين واژه در قرآن كريم به معناي عفت وخود نگهداري آمده است.” وان يستعففن خير لهن”(نور آيه ۳۳) ويا “الذين لا يجدون نكاحا….”(همان آيه ۳۳)

حيا: در اصطلاح ملكه اي است كه انسان را از گناه وارتكاب حرام دور مي كندحيا از امور اكتسابي است زيرا با انجام معاصي فرد از حيا جدا مي شود. و در لغت به معناي شرم، آبرو، آذرم است۴. (فرهنگ واژه هاي فارسي،فريده رازي،ج اول،۱۳۶۶،چاپ سعدي،تهران،ص۱۴۶)

حجاب: در لغت به معناي “المنع من الوصول”(المفردات،ص۱۰۸) ممانعت از رسيدن به چيزي است.  حجاب ثمره عفاف دروني است  كه تظاهرونمود بيروني يافته است وبه نوع پوشش در ظهور اجتماعي افراد ودر رويارويي با نامحرم گفته مي شود.

ضرورت بحث حيا وعفت در جوامع انساني

زنان قبل از اسلام به گفته بعضي از نويسندگان وتاريخ شناسان،  حيا وعفت نداشتند به همين دليل بد حجاب بودند. برخي ديگر معتقدند كه زنان قبل از اسلام داراي حجاب بودند وعفت آنها ثمره آزادي خواهي واستقلال طلبي آن روزعرب مي باشد.بعد از ظهور اسلام كنيزان واسيران  فراوان گشتند و مردان در صدد محبوس ساختن زنان برآمدند و مردان زنان خود را پشت پرده مي گذاشتند وخود را با كنيزان و غلامان سر گرم مي كردند و به ندرت با زن خود همسفره و همنشين مي شدند و او را موجودي  مكار وحيله باز، مي پنداشتند و افتخار مرد بود كه زن خود را از حجله تا گور در خانه حبس كند در حالي كه قرآن آيه۲۰سوره روم آمده:”كه بر مردان توصيه مي شود بازنان خود مهرباني ومحبت رفتار كنيد.”زنان مسلمان تا اواخرقرن ۱۴ميلادي در تحت فشار شديد زندگي مي كردند.

از آنجا كه آدمي موجودي اجتماعي بوده، از نظررواني واجتماعي نيازمند ايجاد روابط انساني با همنوعان خود است، مبحث كيفيت ارتباط وچارچوب ها  مطرح مي شود. گسترش جوامع انساني با ابعاد گوناگون فرهنگي واجتماعي و سياسي گسترش روابط بشر را وسعت بخشيده، چون ميزان آسيب پذيري در چنين جوامعي بيشتر مي شود، بايد اصول و قواعدي جهت حفظ و سلامت اين گونه روابط در نظر گرفت يكي از اصولي كه در ايجاد امنيت رواني وفردي واجتماعي بايد در نظر گرفته شود حيا وعفاف است.

امروز در سراسر جهان،  بويژه كشورهاي اسلامي و جامعه تشيع، تلاش استعمارگران ومهاجمان  فرهنگي بر آن است كه حيا وعفت بانوان  را نشانه روند وجامعه را از اين  راه  به  بي  بند وباري و بي ديني سوق دهند ودر نتيجه به مطامع شيطاني خود برسند، چرا كه آنها به خوبي در يافته اند اگر دين ومذهب را بخواهند نا بود كنند، بايد حيا، عفت و پاكدامني را از بين ببرند. حضرت علي عليه السلام مي فرمايند”احسن ملابس الدين الحياء”(محمد ري شهري، ميزان الحكمه، بيروت ، دار الحديث، چاپ دوم، روايت ۱۴۱۹، ج۳، ص۷۱۶) نيكوترين لباس دين حيا ست.

و زيباتراز همه امام حسن عليه السلام كه حضرت زينب عليها السلام حيا را در مكتب او آموخت، فرمود:”الحيا لمن لا دين له”آن كه دين ندارد، حيا هم ندارد.”(بحارالانوار، ج۷۸،ص۱۱،حديث۶، ميزان الحكمه،همان،ج۲،ص۷۱۷،روايت ۴۵۶۹)

از روايات فوق به خوبي استفاده مي شود كه بين ماندگاري دين در جامعه و وجود حيا رابطه ي تنگاتنگي وجود دارد.  مهاجمان فرهنگي،  به خوبي اين رابطه را در يافته اند و در صدد نابودي حيا و عفت بر آمدند.

نگاهي گذرا به ز ندگاني حضرت زينب كبري عليها السلام

حضرت زينب سلام الله عليها،  دختر علي ابن ابيطالب وزهرا عليها السلام ونوه پيامبر اكرم صلي الله عليه واله وسلم در روز پنجم جمادي الاولي، سال پنجم يا ششم هجرت در مدينه منوره، ديده به جهان گشود. القابش صديقه، عالم، عقيله،  فهيمه و عاقله است. حضرت زينب كبري عليها السلام زني عابده وزاهده وعارفه وخطيبه وعفيفه بود. نسب نبوي تربيت علي وفاطمي همراه با لطف خداوندي از او فردي با خصوصيات وصفات بر جسته ساخته بود، طوري كه او را عقيله بني هاشم خواندند.

اين بانوي بزرگوار در دوران زندگي با بركت خويش، مشكلات ورنجهاي فراواني متحمل شدو بي شك مهمترين وتلخ ترين آن، واقعه كربلا وداستان اسارت بود. آن بانوي بزرگوار سرانجام در پانزدهم رجب سال۶۲ هجري با كوله باري از سختي و مشكلات واندوه ورنج وبا يادگار گذاشتن در سهاي زيادي از صبوري، شجاعت، حيا، عفت وپاكي دار فاني را وداع گفت.

جايگاه حيا وعفت در فرهنگ غني اسلام

در قبل از اسلام زنان حياء وعفت نداشتند وبه همين دليل زينت خود را اشكار مي كردند بعدها اسلام اين كاررا حرام كرددر اين جا اشاراتي كه متناسب با حيا وعفت است بيان مي داريم:

الف) حياي دختران شعيب در قرآن

هنگامي كه موسي به چاه آب مدين رسيد گروهي را ديد كه چارپايان خود را سيراب مي كردند و در كنار آنان دوزن را ديد كه با وجود مردان به چاه نزديك نمي شدند .و در ادامه داستان درباره نحوه آمدن يكي از دختران شعيب وگفتگوي او با حضرت موسي عليه السلام مي فرمايد:”ناگهان يكي از آن دو(زن)به سراغ او آمد در حالي كه با نهايت حيا گام بر مي داشت.

ب) حيا تمام دين است: حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:”الحياءهو الدين كله”حيا تمام دين است. (ميزان الحكمه، ج۲،ص۷۱۷، روايت ۴۵۶۷)

ج) حياء بازدارنده زشتيها: حضرت علي عليه السلام فرمود:”الحيا يصد عن فعل القبيح”حياء(انسان را)از كار زشت باز مي دارد.

د) عاقبت بي حيايي: حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:”…من قل حياوه، قل ورعه  ومن قل ورعه، مات قلبه و من مات قلبه دخل النار…”كسي كه حيا وشرمش اندك باشد، پرهيزكاري او اندك خواهدبود وكسي كه ورعش كمتر باشد،  قلبش مي ميرد و آن كس كه دلش مرده باشد در آتش جهنم داخل خواهد شد.”

ر) سر پوش عيبها: حضرت علي  عليه السلام فرمود:”من كساه الحياءثوبه، لم يراالناس عيبه” آن كس كه با لباس حياء خود را بپوشاند كسي عيب او را نبيند. ( نهج البلاغه، محمد دشتي،ص۶۷۶، حكمت۲۲۳)

زينب كبري پاسدار حياءوعفت

در اين قسمت از نقش الگويي اين اسوه بشريت در پاسداري از حيا وعفت اشاره مي شود كه به شرح ذيل مي باشد:

۱-    زينب فرزند بيت حيا و عفت

تاثير وراثت و خانواده در رفتار وكردار ترديد پذير نيست.  خانواده هايي كه پيامبران در آن متولد شدند، عموما پاك واصيل بودند؛ در كنار وراثت تربيت مطرح است. زيرا بخشي از فضايل وكمالات با تربيت صحيح به فرزندان منتقل مي شود در زندگي حضرت زينب اين دو عامل در بالاترين حد خويش وجود داشت،  زينب كبري در خانه ي وحي و ولايت از پدر و مادر معصوم به دنيا آمد و در آغوش پر مهر مادر، عفت وحيا، شهامت و عطوفت را فرا گرفت و همزمان با دوران شير خوارگي در محضر بزرگترين استادان جهان انسانيت، يعني رسول الله صلي الله عليه واله وسلم وامير المومنين عليه السلام و دو براد ربزرگوارش امام حسن عليه السلام وامام حسين عليه السلام تربيت يافت.

۲-    حيا درآغاز جواني حضرت زينب سلام الله عليها

مراجع تاريخي از وصف رخساره حضرت زينب سلام الله عليها در اوقات خودداري مي كنند،  زيرا كه در خانه رو بسته زندگي مي كرد. ولي پس از دهها سال از اين تاريخ، زينب از خانه بيرون مي آيد و مصيبت جانگداز كربلا او را به ما نشان مي دهد و اگر  دستو الهي وآسماني نبود امام حسين عليه السلام هرگز به خود اجازه نمي داد خواهر را در سفر كربلا به همراه ببرد.

۳-    نمايش شكوه حياء وعفت هنگام حركت از مدينه

زماني كه كاروان امام حسين عليه السلام از مدينه عازم كربلا شدند حضرت زينب و ام كلثوم عليه السلام  در حالي كه دامانشان بر اثر حياي از مردم  به  زمين كشيده مي شد و دور بر شان را كنيزان احاطه كرده با همراهي حضرت عباس عليه السلام سوار بر محمل شدند

۴-     زيورآلات فداي حيا وعفت

در حادثه كربلا پس از شهادت امام حسين عليه السلام حضرت زينب سلام الله عليها براي حفظ حيا و عفت بانوان و قبل از آمدن كوفيان، تمام زيور آلات زنان را جمع كرده و به دشمن بي حيا واگذار نمودند تا مبادا دست نا محرمان به سوي خاندان رسول خدا صلي الله عليه واله دراز شود.

۵-    فرياد توفنده حضرت زينب سلا م الله عليها بر بي حياها

صداي بانوي حيا زماني بلند شد كه كاروان اسرا وارد كوفه شد و مردم آنها را تماشا مي كردند”اي اهل كوفه از خدا و فرستاده او شرم نمي كنيد كه به خانواده پيامبر چشم دوخته ايد.”

۶-تجلي حيا در دار الاماره كوفه

زماني كه مشاهده كرد عبيدالله زياد بر جاي پدر بزرگوارش نشسته واز مهمانان پذيرايي مي كند از گريه كردن خودداري كرد كه مبادا گريه خوارش كند. و در جاي ديگر زماني بود كه بصورت  ناشناس در گوشه اي نشست در حالي كه سراپاي وجود او را شرم، حيا، نجابت و پاكي احاطه كرده بود. (بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۷۹)تا آنجا كه ابن زياد ملعون با نيش زبانش نمك به زخم زينب كبري پاشيد و براي آزردن او گفت:”خدارا با برادر و خانواده ات چگونه يافتي؟”زينب كبري جوابي كوتاه اما زيبا داد كه ريشه در كمال حياي او داشت فرمود “جز زيبايي چيزي نديدم.”(براي اطلاع بيشتر مراجعه شود تاريخ طبري، ج۳،ص۴۳۱،وتاريخ يعقوبي، ج۲،ص۲۴۵)

۷- مجلس يزيد، اوج تقابل حيا با بي حيايي

يزيد بن معاويه پس از قتل امام حسين عليه السلام ويارانشان مجلسي را تشكيل داد و از تمامي اشراف و سران شاميان دعوت كرد تا از اين طريق به اصطلاح اين فتح را به شاميان و شخصيت هاي بزرگ تفهيم كند.

زماني كه دستور ورود اسيران را داد مجلسيان به خاندان پيامبر كه تا  د يروز در پس پرده حيا قرار داشتند نگاه مي كردند در اين ميان مردي شامي به دختر امام حسين عليه السلام اسائه ادب كرد حضرت زينب سلام الله عليها او را در آغوش گرفت وفرمود:”گمان دروغ بردي وفرومايگي كردي نه تو چنين حقي داري ونه يزيد”آنگاه فرياد آهنين حيا بر فرق مجسمه ي بي حيايي فرود آمدكه”آيا از عدالت است كه تو زنان و كنيزان خود را پرده بنشاني ودختران(پرده نشين) رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم را اسير كني.(شهر به شهربگرداني)پرده آبروي آنها را بدري و صورت آنها را نمايان سازي تا دشمنان آنان از شهري به شهري ببرند و بومي و غريب چشم به آنها بدوزند در حالي كه مردان ياري كننده شان همراهشان نباشند؟چگونه مي توان اميد بست به كسي كه (مادرش)جگر مردان خدا را جويد وگوشت او از خون شهداء روييد؟”در تاريخ نقل است كه يكي از زنان يزيد پس از شنيدن اين سخنان از آن همه نامردي و بي حيايي بر سر يزيد فرياد كشيد{براي اطلاع بيشتر مراجعه شود به باني كربلا،ص۱۴۷،عايشه بنت الشاطي،مترجم سيد رضا صدر،قم،انتشارات دفتر تبليغات اسلامي،چاپ سوم،۱۳۷۸}

نكته قابل توجهي كه حائز اهميت است وحضرت زينب سلام الله عليها به آن تصريح مي كند واز آن سخت آزرده است كه زنان يزيد پوشيده اند وحرمت وحياي آنها محفوظ ولي زنان اهل بيت در معرض ديد نامحرمان. ايشان نمي گويد كه زنان تو سير و ما گرسنه ايم بلكه تنها و تنها بر حجاب و حفظ حرمت و حيا اصرار دارد و اين خود مي تواند بزرگترين درس براي بانوان جامعه ي ما باشد كه حيا و حريم خود را پاس بدارند.

[۱] . عيون الحكم؛ ص۲۸۲؛ با غررالحكم، ح۵۵۲۷، الكافي، باب الحيا، ج۲،ص۱۰۵

[۲] . غررالحكم،ح۵۵۳۱

۳- مفردات القران، ص۳۳۹

۴- المفردات ۱۰۸

نويسنده: موسي الرضا حيدري
مقاله برگزيده مسابقه عقيله ۲ – تابستان۱۳۸۶


مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن