یکی از مسائلی که شیعه برای اولین مرتبه دربارهی امامت با آن مواجه شد، مسئله امامت امام جواد علیه السلام در سن کودکی بود؛ زیرا او هنگام شهادت پدرش، امام رضا علیه السلام، هفت سال بیشتر نداشت و از همان زمان به مقام امامت رسید.چون تا پیش از آن چنین مسألهای برای هیچیک از امامان شیعه پیش نیامده بود، عدهای از شیعیان به شک و شبهه افتادند. خود امام جواد علیه السلام در چندین مورد به تبیین موضوع و پاسخ به سوالات و رفع شبهات پرداخت. در کتاب های روایی دلائلی برای امامت امام جواد علیه السلام ذکر شده که در این جا به پاره ای از آن دلائل اشاره می شود.
۱- احادیثی که از پیامبر آمده و در آن اسامی امامان آورده شده است، مانند حدیث لوح(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، تهران، ج ۱، ص ۴۲ – ۴۳، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق؛).
۲- افراد بسیاری نص صریح از حضرت رضا (علیه السّلام) دربارۀ امامت فرزندش امام جواد علیه السّلام، را روایت کردند، مانند، على بن جعفر بن محمد الصادق (علیهما السّلام)، صفوان بن یحیى، معمر بن خلاد، حسین بن بشار، ابن ابى نصر بزنطى، ابن قیاما واسطى،
چرا کودک امام باشد؟
ممکن است کسی اشکال کند که چه ضرورتی دارد امام، کودک باشد؛ در حالی که ممکن است مورد شک و تردید عدّه ای قرار گیرد؟ ممکن است عواملی چند در این انتخاب مؤثّر باشد:
۱- امتحان مردم؛ زیرا با اثبات امامتِ طفل، از راه معجزه و جهات دیگر، انسان مورد امتحان قرار میگیرد که چگونه در برابر حقّ تسلیم میشود؟
۲- برای اثبات اینکه امامت این شخص، از جانب خدا است؛ زیرا اگر امامان تنها در بزرگسالی به مقام امامت نائل می شدند، ممکن بود شخص خیال کند که مقامات و کمالات آنان اکتسابی است امّا در طفل صغیر، هیچگاه این گمان برده نمیشود و اگر طفلی فضایلی در حدّ امامت داشت، شکّی نیست که او از جانب خداوند، به مقام امامت نصب است؛ همان طوری که در مورد امام جواد علیه السلام چنین اتفاق افتاد. فلذا یک توجیه برای امّی بودن پیامبر صلی الله علیه و آله این است که کسی گمان نکند که آنچه را که برای مردم از معارف آورده، از دیگران فرا گرفته و یا در کتابی خوانده است.
۳.برای اثبات این مطلب که مقام و منزلت، بر اساس لیاقت است نه بزرگی سنّ.
امام جواد علیه السلام که در کودکی به مقام امامت رسیدند، چگونه به مشکلات دینی و اجتماعی مردم جواب میدادند؟
علوم و دانشی که امامان شیعه از آن برخوردار بودهاند، دو دسته است:
۱-دانشی که از طریق غیر عادی و به طور مستقیم از منبع فیض الهی یا از طریق امام پیش از خود دریافت میکردند که چگونگی آن بر ما روشن و نمایان نیست.
هر امام و پیشوایی، دانشهایی را که از امام پیش از خود دریافت کرده بود، به طریقی غیر عادی به امام بعدی منتقل مینمود، به همان شکل و گونهای که حضرت علی علیهالسلام فرمود: “پیامبر در گوش من نجوا نمود، به گونهای که هزار باب علم بر من گشود. از هر بابی هزار باب علم باز شد”.(۱) از این نوع علم، گاهی در منابع شیعی به “علم لدنی” یاد میشود.
دانشهایی که مربوط به امامت و رهبری دینی انسانها هستند، در این بخش جای میگیرند.
دریافت این نوع دانش، شرط سنی خاصی ندارد، هر گاه خداوند اراده نماید و شرایط برای امامت و پیشوایی دینی برای امام فراهم شود، چنین دانشی به او افاضه خواهد شد، و از این باب است پاسخ دادن امام جواد علیه السلام به سی هزار مساله در یک جلسه(۲)
۲ـ دانشهایی که از طریق عادی به دست میآیند. این نوع از علوم میتواند متفاوت باشد و سن در آن تأثیر داشته باشد، اما این بخش از علوم، مربوط به هدایت و راهنمایی دینی نیست.
برخی از خدمات علمی و اجتماعی حضرت امام جواد علیهالسلام به قرار زیر است:
۱- پاسخگویی به مسایل و شبهات اعتقادی: این مهم در قالب پرسش و مناظره و گفتمان و نامهنگاری صورت میگرفت.
۲- تشکیل مکتب علمی و تربیت شاگردان: امام شخصیتهای مهم علمی مانند علی بن مهزیار، احمد بن ابی نصر بزنطی و زکریا بن آدم تربیت کرد که هر کدام در گسترش معارف و علوم اسلامی بسیار تأثیرگذار بودند.
۳- فعالیتهای سیاسی: این مهم نیز در قالبهای مختلف از جمله نفوذ به درون حکومت صورت میگرفت؛ بدین معنا که امام به هواداران خود اجازه میداد به حکومت نفوذ کرده و مناصب
و سمت های حساس را در دست بگیرند.
۴. حمایت شیعیان : این رویکرد نیز در قالب های مختلف مانند حمایت های مالی و جلوگیری از ظلم بر آنان شکل میگرفت. مرحوم کلینی نقل میکند که حضرت جواد، بنا به درخواست یکی از شیعیان سیستان، طی نامهای به والی این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والی که از پیروان امام بود، نه تنها بدهی او بابت خراج را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است، او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد برای او مستمرّی نیز تعیین کردند.
پی نوشت:
۱. مفید، الارشاد، قم ، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۶
۲. کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص
برگرفته از
www.pasokhgoo.ir