شعر و متون ادبی

تا اربعین

دل اگر عزم جنون تازى کند

سر به روى نيزه جانبازى کند

دل اگر در سينه گردد عشقباز

سر به روى نيزه گردد سر فراز

دل اگر در عاشقى دلداده است

سر به روى نيزه بردن ساده است

چون جنون در دشت دل گل مى کند

با لب نى سـَر تـَغـَزُ ل  مى کند

ظهر عاشورا ، عزيز بوتراب

شد به جنگ آخرين پا ، در رکاب

نقل شيرين جنون در باده کرد

ذوالجناح عشق را آماده کرد

بعد از آن بهر وداع آخرين

راند سوى خيمه ها سلطان دين

ابتداى کار، آن شاه شهيد

روبه روى خيمه زينب رسيد

ماه بانوى حرم بيرون بيا!

دختر تيغ دو دم بيرون بيا!

خواهرم ! اين جنگ جنگى ديگر است

در طريق عشق ، خط آخر است

يادگار مادرم ، زينب ، بيا!

خواهر غم پرورم زينب ، بيا!

چون که زينب ، اسم خواهر را شنيد

از نهانگاه حرم بيرون دويد

در مقابل ديد اسب شاه را

بر کشيد از سينهء داغ ، آه را

ديد زينب ، يادگار ذوالفقار

بار ديگر کرده عزم کارزار

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن