مناسبتها

تشیيع “ياس معصوم”

امواجي عظيم از شيعيان شيفته ودردمندان عاشق از گوشه وكنار روستاها وشهرها از هر كوي وبرزن به سوي پيكر فاطمه معصومه عليها السلام روان گرديد، تاآن پاك بانوي خاندان عصمت را تشیيعي شايسته كرده واحترامي بايسته كنند. كوچك وبزرگ سياه پوش شده ومساجد، بيرق عزا بر خود افراشته بودند. كودكان دست در دست پدران ومادران راه وفاداري وسپاسگزاري مي آموختند وفرياد مردان وشيون زنان فضايي آكنده از انبوه به پا كرده بود.

غبارغم اين ماتم، طوفاني سهمگين ساخته بود كه كاخ مأمون را به لرزه درآورده وترس و وحشت را خرد وحقير مي نمود. سيماي عزاداران از چنين دردي سراسر اندوه شده بود و چشمان سوگواران، زلال جانسوز اشك را نمايان مي ساخت.
توان تدبير وسياست از مأمونيان بيرون بود وشهر، دهاني بزرگ از فرياد عليه ستمگران گشته بود. گويا فرشتگان آسمان همراه با عزاداران زمين شيون سر مي دادند ودر سوگ ياس معصوم اهل بيت عليها السلام هم ناله شده بودند.
پيكر دخت آفتاب بر دستان عظمت بخش جمعيت قرار گرفت وامواج پر خروش عشق وانديشه آن بدن مطهر را باخود همراه مي برد.
سرشك غم از چشمان مردم جاري بود ونگاه همگان به سوي خراسان دوخته شده بود تا تسليت اين مصيبت جانكاه را به محضر امام هشتم عليه السلام تقديم كنند.
قدم ها به كندي پيش مي رفت ولحظه به لحظه آغوش جمعيت گستره ي افزون تري به خود مي گرفت. مردم عزادار پروانه وار گرداگرد مشعل وجود خانم در گردش بودند وبا شوري چشمگير به بدرقه ي “مهتاب موسوي”ادامه مي دادند.
تلخي اين ماجرا آن جا خود را نشان داد كه هنگام وداع با حضرت معصومه عليها السلام فرا رسيد. اندوه وفرياد زنان، امان از همه گرفته بود وناله ي كودكان خنجري بران برعمق ارادت وعشق مردم مي زد.
باغ بابلان  لبريز از دسته هاي عزادار شده بود وبا دشواري بسيار پيكر خانم بر زمين قرار مي گرفت وهمراه با نداي ملكوتي قرآن وصداي عطر آفرين صلوات بر محمد وآل محمد صلي الله عليه واله، مقدمات دفن فراهم مي شد. اما چه كسي بايد اين مهم را بر عهده گيرد وبا پاي گذاردن در قبر، پيكر قدسي حضرت معصومه عليها السلام را در آغوش خاك قرار دهد.
نگاه برخي از بزرگان جمعيت به سوي “قادر”بود؛ پيرمردي پارسا ودرستكار كه عمري را با تهذيب نفس گذرانده وهمواره از معرفت اهل بيت بهره مند بوده است. برآن بودند كه وي با ذكر خداوند متعال، به سوي مرقد رفته وبدن خانم را بر زمين بگذارد.
لحظاتي بعد، قدرت خداوند رخ نشان داد و”پروردگارقادر”خود انجام اين مهم را بعهده گرفت؛ ناگاه دوسوار با ابهتي بي نظير از دور نمايان شدند و در حالي كه نقاب بر چهره داشتند، با سرعت از طرف غرب (رودخانه)به سوي بدن مطهر فاطمه معصومه عليها السلام شتافتند.
جمعيت كنار رفت وآن دوبه انجام مراسم تدفين پرداختند، يكي وارد قبر شد وديگري، جسد بانو را با دستان خويش وهمراه با احترام فراوان برداشت، به دست اوداد تا در قبر قرار دهد. ديري نپاييد كه پيكر مطهر در ميان خاك پنهان شد وآن بزرگوار بدون هيچ سخني،بر اسبان خود سوار گشته،از محل دور شدند.(تاريخ قم،ص۲۱۳؛بحارالانوار،ج۴۸،ص۲۹۰)
برخي كه با سيره ي نوراني امامان معصوم عليهم السلام آشنايي دارند واز آفتاب عظمتشان،خوشه هايي توشه كرده اند، بدون هيچ ترديدي آن دو انسان نقابداررا دوستاره ي فروزان آسمان عصمت ؛حضرت رضا وامام جواد عليهما السلام،مي دانند كه با دست لطف الهي، يكي از خراسان وديگري از مدينه به سوي قم رهسپار شدند، تا بر پيكر مريم آل محمد صلي الله عليه وآله حضور يافته ودفن آن بانوي معصوم را انجام دهند.(كريمه اهلبيت عليها السلام،ص۱۷۸و۱۷۷)

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن