اخبار واحد فرهنگی

زینب کبری علیهاالسلام؛ تعامل آفرین میان عقل و دل

انسان موجودی چند ساحتی است و رشد او نیز با به کارگیری تمام قوا در توسعه بخشی ساحت های وجودی اش است.محصور ساختن او به یک یا چند بعد محدود، منجر به پنهان ماندن ابعاد وجودی شخصیت او می شود و مسلما در مسیر تعالی و رشد او را ناتوان می سازد.

دو محور اساسی و بحث خیز در وجود انسان،  عقل و احساس است. گاهی در محاورات روزمره یا حتی در مباحث علمی سخن از تقابل عقل و احساس به میان می آید و تلاش ها در رفع تضاد و مدیریت تقابل این دو، جهت می گیرد.

به ظاهر جدال عقل و احساس، مسأله ای پرپیشینه است که از آغاز خلقت انسان فراروی او قرار داشته است اما به حقیقت این دو بعد از وجود انسان تضاد و جدالی با یکدیگر ندارند و این انتخاب انسان است که در تنظیم رابطه ی این دو و تعریف واقع گرایانه از کارکردهای آنها، تقابل می گذارد یا جدال می آفریند.

آنچه انسان مطابق فطرت خویش برای تکامل به آن نیاز دارد، تعامل عقل و احساس است، نه ترجیح یکی بر دیگری و نه سرکوب یکی به نفع دیگری. پرواضح است که به بند کشیدن عقل یا سرکوب سازی احساس به خاطر ترجیح گزینه ی دیگر، خود، سدّی می شود در برابر رشد انسان.

در واکاوی شخصیت های متعالی و نحوه ی مواجهه آنها با عقل و دل، آنچه فراروی انسان قرار می گیرد، تعاملی سازنده و به جا میان عقل و احساس است. همسویی احساس با عقل و پشتوانه بودن عقل برای احساس است که انسان را به صورت جامع به سوی سعادت پیش می برد و او را از تک بعدی شدن و محدودیت رها می سازد.

شهید مطهری عقل و احساس را با یکدیگر همسو می داند و انسان کامل را انسانی می داند که در عین قبولی راه دل

(احساس)، به کمال عقلی نیز دست یافته باشد. لذا تضاد و تقابلی میان این دو نیست.

در منابع دینی ما همانطور که به عقل بها داده شده و جایگاه والایی برای آن تعریف شده، از احساس و عواطف نیز به نیکی یاد شده و محترم دانسته شده است.

در روایتی امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «من کثرت عواطفه کثرت معارفه» طبق این روایت، عواطف و احساسات نه تنها بعد ارزشمندی از وجود انسان است بلکه می تواند زمینه ساز معرفت تلقی شود.

بر اساس داده های تاریخی آنچه در زندگی حضرت زینب سلام الله علیها، جلوه ویژه ای یافته، تعامل میان عقل و احساس است که برآیند آن، تجلی یک زیست موحدانه و حیات طیبه است.

نمادهای ابراز احساس و عاطفه و بهره مندی از آن در معرفت آفرینی و ترویج و تبیین معارف، در زوایای گوناگون زندگی حضرت زینب سلام الله علیها کاملا مشهود است.

در جمله ی معروف و ماندگار ایشان در پاسخ به این زیاد، توصیفی سرشار از احساس برگرفته از معرفتی عمیق دیده می شود. آن جا که ابن زیاد می پرسد: دیدی خدا با خاندانت چه کرد؟ حضرت در کمال اقتدار و صلابت، می فرمایند: «ما رأیت الا جمیلا» این جمله در یک تحلیل روانشناختی بیانگر یک احساس پرمغز و عمیق است که همسو با بعد معرفتی و آمیخته با نظام فکری حضرت سلام الله علیها است.

این همسویی اندیشه و احساس، برآیندی از شخصیت متعالی حضرت زینب سلام الله علیهاست که برخاسته از فرهنگ ناب اسلامی و مبتنی بر اصل تعادل است.  رفتار و گفتار و تصمیم او نه تنها به مثابه یک انسان متعالی که به عنوان یک بانوی سرشار از مهر و عاطفه و احساس، تجلی گاه عقل و دل شده است و به گونه ای روشن میان این دو را نظام بخشیده است، که نه ترجیح عقل لازم می آید و نفی احساس و نه ترجیح احساس و نفی عقل.

ایشان با برقراری تعاملی سازنده میان عقل و دل، هم عقل را در خویش به نهایت رسانده و هم احساس را با عمقی شگفت انگیز متجلی ساخته است.

بانوی قهرمان تاریخ بشریت، حضرت زینب کبری سلام الله علیها نمونه روشنی است از یک انسان متعادل و متعالی که زیربنای تصمیم و فکر و اراده او، هم عقل است و هم احساس و این است که چنان جاذبه ای  به شخصیت حضرت می بخشد که سال ها پس از عروج آسمانی اش، همچنان مانند نفسی تازه در شریان تاریخ بشر جریان دارد و زندگی می آفریند.                                                                   

بتول عزیزی

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن