وحدت حوزه و دانشگاه ، وحدت و استقلال جامعه اسلامی
برخلاف دیدگاه برخی مغرضان، وحدت حوزه و دانشگاه نه تنها امری غیرممکن نیست که اساساً ریشه در سنت علمی و پیشینه تاریخی در دین اسلام دارد. اگر امروزه برخی حوزویان علاقمند به حضور در دانشگاهها و فراگیری علوم دانشگاهی جدید میباشند به آن دلیل است که پیش از این نیز بسیاری از علوم دانشگاهی امروزی بخشهای مهمیاز درسها و بحثهای گذشته حوزههای علوم دینی را در برگرفته است، بسیاری از طلایهداران و بناینگذران علوم به اصطلاح جدید که تا به امروز نیز اندیشههای آنان در دانشگاههای مطرح دنیا مورد تدریس و بحث و نظر قرار دارد از میان همین حوزههای علوم دینی برخاستهاند.
وحدت حوزه و دانشگاه هیچ گاه به مفهوم سلب استقلال فکری یا نفی هویت مستقل یکی از این دو نهاد و یا سلطه یکی بر دیگری نیست بلکه مفهوم اصلی این وحدت در جامعیت دین اسلام است که در تأمین نیازهای بشری بر هر دو بعد مادی و معنوی آن تأکید داشته است که بدون آن حقاً آزادی و پیشرفت جامعه اسلامی تحقق نمییابد.
حضرت امام در سال ۱۳۴۶ شمسی اختلاف حوزه و دانشگاه را به غفلت و خواب گرانی تشبیه نمودند که بر اثر نغمههای خوابآور عمال استعمار بر ملتهای مسلمان تحمیل گردید و در مقابل پیوستگی این دو قشر را اولین گام در راه آزادی ملتهای مظلوم و زیردست و زیربنای رهایی از دست چپاولگران و عمال آن میدانستند. ایشان ضمن آن که روحانی و دانشگاهی را مکمل یکدیگر توصیف مینمودند ، بر هویت مستقل هر یک تأکید داشته و آن را زیربنای استقلال جامعه میدانستند: «استقلال کشور ما منوط به استقلال همین دانشگاهها و فیضیههاست.»
بنابراین وحدت حوزه و دانشگاه به مفهوم وحدت و استقلال جامعه اسلامی است که تأمین نیازهای دینی و دنیوی و نیل به توسعه و پیشرفت به آن وابسته است .